پست‌های پرطرفدار

۰۹ آذر ۱۳۸۸

نامش خانه ملت است - مرور تاریخ - به مناسبت 10 آذر ، روز مجلس

نام مجلس همواره مفاهیمی در برابر خود کامگی و استبداد را در اذهان تداعی می کند . این نام تا مدت ها یکی از مهمترین آرزوهای سیاسی ملت ما به شمار می رفت . بدان امید که در سایه وجود چنین نهادی دیگر نه شاه بسان چوپان و سرپرست و نه مردم بسان گوسفندان ، که مقام شاهی مقامی باشد که مشروعیت خود را فقط از مردم و نه از خدا و پیامبر و جبر طبیعت کسب کرده است و اراده ملی قادراست مقام او را عزل و دیگری را بر این جایگاه بنشاند .


ساختار قومی و قبیله ای ایران تا پیش از نیمه دوم سده نوزدهم ، شکل گیری آگاهی طبقاتی و به دنبال آن مبارزه برای یک هدف و یک خواست مشترک را به تاخیر می انداخت و همین امر باعث می شد تا شاهان قاجار علیرغم توانایی ها و قدرت ناچیز خود با تکیه بر سیاست "تفرقه انداز و حکومت کن ." سال ها سایه شوم فرمانروایی خویش را بر پیکر ایران اندازند .
در نیمه دوم سده نوزدهم نفوذ و تاثیر سیاسی و اقتصادی غرب منجر به شکل گیری"طبقه روشنفکر" ، بواسطه یرخوردهای ایدئولوژیک و نهاد های نوین ارتباطی ، و "طبقه متوسط سنتی" که در واقع تجار و بازرگانان پراکنده محلی بودند که بواسطه رشد سلطه غرب بر اقتصاد ایران و تهدید اقتصاد داخلی برای نخستین بار از دردها و مشکلات مشترک خود آگاه شدند ، گردید . آنچنان که آبراهامیان می گوید : " همین مفاهیم رادیکال طبقه تحصیلکرده جدید و عقاید شیعی ضد دولتی طبقه متوسط سنتی بود که سرانجام پیروزی انقلاب مشروطه را ممکن ساخت . "
فکر تاسیس مجلس شورای ملی نخستین بار در زمان مظفرالدین شاه به دنبال مهاجرت علما به قم در اعتراض به سیاست های اقتصادی حکومت و سرکوب مخالفان و عمل نکردن به وعده های پیشین از جمله تشکیل عدالتخانه مطرح شد . سه هفته بعد به دنبال اعتصابات گسترده مردم و علما مظفرالدین شاه اعلامیه تشکیل مجلس شورای ملی را امضا کرد .
به دنبال امضای فرمان تشکیل مجلس شورای ملی ، احزاب و روزنامه ها فعالیت های خود را از سر گرفتند و تعداد آن ها به شکل چشمگیری افزایش یافت .
پس از تشکیل مجلس، نمایندگان به سرعت به تدوین قانون اساسی پرداختند . در قانون اساسی جدید جایگاه مجلس استحکام یافت و مجلس به عنوان نماینده کل مردم قدرت بسیار گرفت .
مظفرالدین شاه پنج روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت .
محمد علی شاه چندان میانه خوبی با مجلس نداشت . اگرچه آنگونه که "آدمیت" می گوید ، تخاصم میان مجلس و محمدعلی شاه دائمی نبود و گاهی شاه پایبندی بسیاری به مشروطه از خود نشان می داد . اما وی در آغاز تاجگذاری اش در اشکال مختلف به تحقیر نمایندگان پرداخت و حتی تلاش کرد تا با تطمیع پزشک دربار سلامت عقلی پدرش را در هنگام امضای قانون اساسی زیر سوال ببرد ، اما از آنجایی که پزشک دربار در شمار مشروطه خواهان بود ، ناکام ماند . زمانی که متمم قانون اساسی را برای امضا نزد وی بردند او در ابتدا از این کار سرباز زد ، چرا که در قانون اساسی جدید او عهده دار مسئولیت چندانی نبود . اصل 35 متمم قانون اساسیمنشا حاکمیت را نه خداوند بلکه مردم می دانست: " سلطنت ودیعه ای است که به موهبت الهی از طرف ملت به شخص شاه مفوض شده . " از سوی دیگر قوه مجریه در اختیار شاه قرار گرفته بود و او می بایست وزرا را تعیین کند ، در حالی که بودجه دربار را مجلس تعیین می کرد ، مجلس حق عزل وزرا را در اختیار داشت و پسران ، برادران و عموهای شاه نیز حق عضویت در کابینه را نداشتند و شاه از عادت مرسوم دست خط نویسی منع شد و تنها می توانست طرح های مجلس را امضا کند . بدیهی بود که شاه در برابر انتقال چنین اقتداری به مجلس ایستادگی کند . وی سرانجام به دنبال حمایت های گسترده مردم از مجلس و متمم قانون اساسی وادار به امضای آن شد .
متاسفانه در برهه های بسیاری از تاریخ ایران ، پیروزی های مقطعی و آزادی های ناشی از آ ن به دنبال حرکت های رادیکال و بیش از ظرفیت جامعه دوام چندانی پیدا نکرده اند . پیروزی مشروطه طلبان نیز در این برهه از این قاعده مستثنی نشد . اقداماتی نظیر اصلاحات غیر دینی ، درخواست حق رای برای تمام مردان ایرانی که اغلب فقیر و بی سواد بودند و تصویب چندین طرح اقتصادی در شرایط نابسامان اقتصادی آن روز که منجر به استضعاف هرچه بیشتر عامه مردم و نارضایتی اصناف گردید ، فضا را برای سوء استفاده سلطنت طلبان و روحانیون مرتجع طرفدار آنان باز نمود و بار دیگر اقتدار از دست رفته یشان را به آن ها بازگرداند و شجاعت کافی برای به توپ بستن مجلس را در خرداد 1287 به محمد علی شاه بخشید . بدین ترتیب مجلس اول بواسطه کشمکش های داخلی و به دنبال یک درگیری خونین به انتهای کار خود رسید و عده بسیاری از مشروطه خواهان دستگیر شدند و یا به قتل رسیدند .
در عین حال تصرف پایتخت منجر به سکوت مشروطه طلبان در سایر ایالات نشد . با قیام ایالات و به هم پیوستن دو گروه مسلح طرفدار مشروطه ، موقعیت سلطنت طلبان در تهران به شدت تضعیف شد . مشروطه طلبان سرانجام در 22 تیرماه تهران را فتح کردند ، عده ای از مخالفان را دستگیر و محاکمه نمودند . محمد علی شاه را عزل و فرزندش احمد شاه را به جای او نشاندند و با انجام اصلاحاتی در قانون انتخابات ، مجلس دوم را تشکیل دادند .
مجلس دوم به دنبال بروز چند دستگی در داخل و خارج آن و فشارهای روسیه مبنی بر اجرای قراداد 1907 منحل شد . چرا که نمایندگان مجلس مخالف اجرای این قرارداد بودند ، درحالی که کابینه برای جلوگیری از تصرف پایتخت بوسیله نیروهای روسی به اجرای آن تن داد و مجلس را منحل نمود .
پس از آن ایران به شکل مستعمره کشورهای بیگانه چون روس و انگلیس درآمد . ایران بسان تکه گوشتی بود و بیگانگان چون درندگان هر کدام هر بخش را که می توانست در اختیار خود می گرفت ، گاهی هم بر سر تقسیم ایران توافق هایی میان آن ها صورت می پذریفت ، انگار که آنان صاحب جان و مال و سرزمین مردم ایرانند . در این میان روسای قبایل و بزرگان و ثروتمندان نیز از این وضعیت چندان بی بهره نماندند و به تقسیم قدرت در میان یکدیگر پرداخته و هر چه بیشتر به استثمار مردم پرداختند . همین عوامل منجر به شکل گیری اعتراضات توده ای در میان مردم از جمله تحصن در حرم حضرت رضا (ع) و ماجرای به توپ بستن آن توسط روس ها شد . در پی این سرکوب ، اگرچه اعتراضات برای مدتی فروکش کرد ، اما سرانجام به دنبال تهدید عده ای از روشنفکران رادیکال و برخی از اصناف مبنی بر اعتصاب در صورت تشکیل نشدن مجلس ، مجلس سوم بلافاصله پس از جنگ جهانی اول تشکیل شد .
لایحه اعطای حق رای به همه مردان ایران اعم از روستایی ، فقیر و بی سواد در مجلس سوم و در شرایط بسیار آشفته ای به تصویب رسید . این قانون بعد ها در به قدرت رسیدن رضاخان چندان بی تاثیر نبود .
در بحبوبه جنگ علیرغم اعلام بی طرفی ، ایران یکبار دیگر از سوی کشورهای بیگانه مورد تعرض قرار گرفت . دراین هنگام انقلاب روسیه همانند معجزه ای بود که ایران را از خورده شدن به دست اجانب رهاند . با اینحال بروز تفرقه و چند دستگی در میان احزاب سیاسی و از سوی دیگر ناآگاهی مردم و عدم اعتماد آن ها به حکومت باعث شد تا اوضاع کشور همچنان آشفته باقی بماند و دولت های ناکارآمد پشت سر هم تشکیل و سقوط کنند ، بطوریکه در مدت 19 ماه 6 کابینه تشکیل شد . قرارداد 1919 ایران و انگلیس هم که بدون دخالت مجلس منعقد شده و به منزله فروش کشور بود بر موج ناآرامی ها افزود . از سوی دیگر قحطی بر کشور مستولی شد و همه این عوامل دست به دست هم داد تا رضاخان در اذهان به شکل تنها ناجی مردم جلوه گر شود .
در چنین شرایطی ، فکر کودتا به ذهن بیشتر طرف های درگیر خطور کرد . از یک سو مرحوم سید حسن مدرس تنها راه نجات از آشفتگی و بلاتکلیفی را کودتا می دانست و از سوی دیگر سلطنت طلبان هم راهکار فائق آمدن بر مشروطه طلبان و حفظ تاج و تخت خود را در کودتامی دیدند ، اما کودتا و نتیجه آن بگونه ای دیگر رقم خورد .

نهایتا رضاخان در شب سوم اسفند 1299 با پشتیبانی نیروهای انگلیسی به تهران رسید و شاه را وادار کرد تا سید ضیاء را به نخست وزیری منصوب کند و خود نیز به مقام سردار سپهی دست یافت . آنان قرارداد 1919 و برخی قراردادهای دیگر با کشور روسیه را لغو نمودند . در ظاهر اینچنین می نمود که کودتا پایان دوران آشوب های داخلی خواهد بود .
رضاخان یکسال بعد وزارت جنگ را در اختیار گرفت . وی به تدریج نیروی نظامی خود را تقویت کرد و جنبش جنگل و سایر جنبش های محلی را سرکوب نمود . او سپس برای دست یابی به قدرت بیشتر به ائتلاف با احزاب مجلس پرداخت . در نخستین گام ، در مجلس چهارم با حزب محافظه کار اصلاح طلب ائتلاف نمود . بیشتر اعضای این حزب بواسطه تصویب لایحه اعطای حق رای به تمام مردان ایرانی در مجلس سوم ، به مجلس چهارم راه یافته بودند . نتیجه این ائتلاف بقای رضاخان در صدر وزارت جنگ بود .
این ائتلاف در اواخر کار مجلس چهارم با ارائه لایحه نظام وظیفه اجباری از جانب رضاخان و مخالفت حزب مذکور از هم پاشید .
در فاصله میان مجلس چهارم و مجلس پنجم رضاخان به ائتلاف با احزاب اصلاح طلب غیر مذهبی پرداخت و با دست کاری در انتخابات حوزه ها ، اکثریتی از دوحزب سوسیالیست و تجدد را وارد مجلس کرد و در قبال آن نخست وزیری را بدست آورد .
سرانجام در پاییز 1304 احزاب حامی رضاخان در مجلس بیشترین خدمت خود را به رضاخان انجام داده ، طرح خلع قاجار از سلطنت و واگذاری حکومت به رضاخان را با 80 رای موافق ، 30 رای ممتنع و 5 رای مخالف به تصویب رساندند . از سرشناس ترین مخالفان این طرح می توان نام " دکتر محمد مصدق " را ذکر نمود .
نکته جالب اینجاست که" آبراهامیان" اگرچه دلیل اصلی به قدرت رسیدن رضاخان را قوه ارتش و نیروی نظامی می داند اما معتقد است اگر خواست عمومی مردم نبود ، وی هرگز نمی توانست اینچنین مسالمت آمیز سلطنت را در اختیار گیرد ، انگار که "آبراهامیان" می خواهد با طرح این مسئله به نوعی اولویت بندی در تشخیص معضلات ایران و عوامل بوجود آورنده آن برسد .
از مجلس اول تا مجلس پنجم ، انتخابات مجلس عرصه رقابت گروه ها ی سیاسی و اشخاص سرشناس در شهرها و همچنین رقابت صاحبان نفوذ در روستاها که زیر دستان خود را بسان گله های گوسفند ( به تعبیر آبراهامیان ) ، به پای صندوق های رای می آوردند ، بود . اما از مجلس ششم تا سیزدهم رضا شاه با مداخله مستقیم در انتخابات مجلس ، بوسیله دست چین کردن نامزدهای مد نظر خود و داخل کردن آن ها به مجلس و جلوگیری از ورود نامزدهای سایر احزاب و مخالفان ، شخصا معادلات سیاسی را رقم می زد . بنابراین مجلس دیگر نه یک نهاد مفید و موثر و خانه مردم ، بلکه نهادی تشریفاتی و ناکارآمد بود که طرح های مد نظر رضاشاه را تصویب و طرح های خلاف نظر او را رد می کرد . این امر در هنگام رای اعتماد به وزرا نیز بخوبی به چشم می آمد .
رضاخان به جای مشورت با بزرگان و صاحبان اندیشه برای انتخاب وزرا که تا پیش از آن مرسوم بود ، در عین خودکامگی ، وزرای مورد نظر خود را بدون مشورت انتخاب می کرد و برای اخذ رای اعتماد به مجلس می فرستاد و نتیجه نیز از پیش معلوم !
اینچنین خانه آمال و آرزوهای ملت ، تا مدت ها به جولانگاه رضاخان برای تظاهر به ملی گرایی مبدل شد . خانه ملت که نبود ، هیچ ، گشوده راهی برای برآوردن خواست های رضا خان به عنوان شخص اول مملکت گشت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع :
ایران بین دو انقلاب ، یرواند آبراهامیان
مجلس اول و بحران آزادی ، فریدون آدمیت
تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران - انقراض قاجاریه ، محمد تقی بهار

۱۸ نظر:

  1. مشکل اینجاست که تو مملکت ما هر فکری بر اثر افراط و تفریط و تمایلات فردی به بیراهه کشیده میشه... بگذریم که اغلب نیازها و موانع و تصمیمات به درستی به مرحله شناسایی و ارزیابی و اجرای کامل نمیرسه

    اونجایی رو که قرمز نوشتی الانم منشا مشکله ...بر عکس اون جمله ... یعنی ... خداوند یه شبه نمایندش توسط افراد معدودی شناسایی میشه!!!

    البته نمیشه انتظار داشت افراد بیسواد رای ندن .... و در اکثر موارد اجرای طرحای نیم بند و مخالف و منحرف از طرح اصلی نیز به نتیجه مورد نظر منتهی نمیشود

    حالا بعد این همه وقایع تاریخی باز هم باید اذعان کنیم که در ایران مهم نیست به چه کسی رای میدیم مهم اینکه چه کسی از صندوق بیرون میاد

    باید از تاریخ درس گرفت
    در ایران مجلس هیچگاه خانه ملت نبوده و نیست

    پاسخحذف
  2. الان از مجلس چی مونده!؟
    مجلسی که باید به انتخاب اکثریت مردم باشه ولی اکثریت مردم اصلا تو انتخابات مجلس هم شرکت نمیکنن!!
    مجلسی که باید از حق مردم در برابر دولت دفاع کنه و قوانینی رو تصویب کنه که به نفع مردم باشه تا به نفع دولت
    همیشه آدمایی که وارد مجلس شدن و خواستن که از حق مردم دفاع کنن خیلی کم بوده و آخر سر هم سرشون زیر آب شده
    همون بهتر که چنین مجلسی اصلا وجود نداشته باشه!!

    پاسخحذف
  3. این مجلس امروزی واقعا لیاقت "به توپ بسته شدن" رو داره

    پاسخحذف
  4. مجلس فرمايشي نميخواييم نمي خواييم

    من كه اصلا اين مجلس رو جدي نمي گيرم
    يه عكس هايي گاهي از مجلس ميل ميشه برام
    اونقدر مضحكه كه خدا مي دونه
    يا اون 2تا موردي كه عمورضا توي بلاگش (راپورت ويژه) در مورد صحبتهاي مدافعان وزير شدن محصولي گفته بود
    احتمالا خوندي
    انگار دارن در "خانه ي ملت"! خاله خاله بازي مي كنند
    ولي نه با صداقت كودكانه

    پاسخحذف
  5. مجلس
    بعضی وقتها با خودم فکر میکنم چرا این نهاد های به اصطلاح مردمی
    که ما مردم
    به وجود آورنده اش هستیم
    همه چیزی داخلش مطرح میشه
    به جز خواست مردمی که ایجادش کردند


    من نمی دونم این وضعیت کی درست میشه
    خانه از.......

    پاسخحذف
  6. چه مجلسی چه کشکی؟

    یعنی اینارو ما انتخابشون کردیم؟
    کی آمادست من الان خودم توپ بدم به توپش ببنده؟؟؟

    پاسخحذف
  7. سلام
    بررسی تاریخی خوبی بود.مجلس قوه مقننه است در مملکتی که قانون به شکل صوری هم رعایت نمی شود مشخص است که جایگاه مجلسش کجاست.در قانون اساسی کنونی ، یک مجلس مستقل با نمایندگان واقعی مردم تنها می تواند نقش ایذائی علیه قدرت حاکم و نقش تبلیغی برای دموکراسی داشته باشد.اگر مجلس ششم بجای مجلس کنونی بود.می توانست اطلاع رسانی و افشاگری ها خوبی در ماجراهای بعد از انتخابات داشته باشد ولی عملا کار بیشتری از آن ساخته نبود.
    موفق باشید

    پاسخحذف
  8. یکم این که که ..مطلب شیوایی بود به جهت اینکه در کمال موجز بودن و خلاصه بودن تاریخ مشروطه را بازگو کرد...دوم که میدانی یک زمنی نگران این بودم که مردم ماقومی و قبیله ای فکر می کنند ...بعدها نگران شدم که دایره منافع و تفکرشان از خانواده اشان فراتر نمی رود ..این روزها نگران این هستم که نکند این دایره فقط به خودشان محدود شود.....

    پاسخحذف
  9. مرسی عزیزم
    مطلب مفیدی بود
    چی بگم والا
    مجلس الان چیزی جز مجلس فرمایشی نیست

    پاسخحذف
  10. باورت نمی‌شه چقدر خوشحال می‌شم وقتی می‌بینم هنوز هستن آدمائی که یادِ برگه‌هایِ تقویم می‌افتن.
    رفیق من گهگداری به بلاگت سر می‌زنم.
    اگه کامنت نذاشته‌م، دلیل بر نبودنم نیس.
    خوشحالم که اسمت چسبیده به لیستم.

    پاسخحذف
  11. ضمنا جالب‌ئه که بدونی مصدّق شازدهٔ قجر بود.
    من روی سلسله قاجار تعصب خاصی دارم. خوشحالم که یه‌طرفه در موردشون صحبت نکردی.

    پاسخحذف
  12. چقدر بدِ كه من دير دير مي تونم بيام اينجا
    تاريخ نوشته هات واقعا خوبن الهام جوني
    در راستاي هدفي است كه ما داريم شب و روز براش مي دوييم توي خيابونا! !
    16 ام روز ِ ماست روز ِ من و تو
    روشنگري هامون 16 نتيجه خواهد داد
    بهتريني نازنينم
    بازم بهت سر خواهم زد
    بوس

    پاسخحذف
  13. بابت تقویم تاریخهای خوبت ممنون


    بدم میاد اسم اون خونه فرمایشی رو گذاشتن خانه ملت

    چیزی نگم بهتره

    پاسخحذف
  14. سلام
    عيدتون مبارك
    همچنين روز دانشجو.هميشه دانش جو باشيد.

    پاسخحذف
  15. سلام خوب هستین؟
    با تشکر از این که ما رو قابل دونستید و به وبلاگ من سر زدین
    خیلی خوب و کامل بود
    fox.wolf

    پاسخحذف
  16. ممنونم از حضورتان و قلم رنجه لطیفتان

    پاسخحذف